نمونه لایحه تجدید نظرخواهی رابطه نامشروع
بسمه تعالی
ریاست محترم دادگاه تجدیدنظر استان خراسان رضوی
موضوع: تجدیدنظرخواهی نسبت به دادنامه شماره …مورخه 16/3/1400 صادره از شعبه … دادگاه کیفری … شهرستان مشهد
سلام علیکم
احتراماً بدینوسیله به وکالت از محکوم علیه دادنامه صادره شماره …. مورخه 16/3/1400 صادره از شعبه … دادگاه کیفری دو شهرستان مشهد که در مورخه 23/3/1402 از طریق سامانه الکترونیکی ابلاغ گردیده با بقاء مهلت مقرر قانونی اعتراض موکل را به حکم صادر اعلام داشته به جهات و دلایل ذیل تقاضای رسیدگی تجدیدنظر و نقض دادنامه معترض عنه را دارم:
مقدمه:
قبل از اینکه به موضوع اصلی یعنی شرح ماوقع و دفاعیات اینجانب در رد بزه انتسابی به موکل بپردازم لازم می دانم چند سطری را تحت عنوان درد دل یا مقدمه به سمع و نظر عالیجنابان قضات دانشمند دادگاه تجدیدنظر برسانم. بنده یک وکیل هستم. معمولاً بیشتر عصرها در دفترم مستقرم و سمت صبح جز به ضرورت در دفترم حضور ندارم.
اگر جلسه دادگاه یا امور مربوط به آن باعث نشود که بیرون از خانه باشم مابقی وقتم را به همسرداری و خانه داری مشغولم. می دانید وضعیت ما وکلای خانم با آقایان کمی متفاوت است. همانطور که مستحضرید من هم به مانند سایر وکلا یک نفر منشی استخدام کرده ام که در دفتر حضور دارد. گاهی پیش می آید به دلایلی که مربوط به تأخیر حضور موکل می شود یا مذاکره و بررسی اسناد و مدارک موکل به طول می انجامد ساعت کاری منشی به پایان رسیده دفتر را ترک می کند و اینجانب را با موکل تنها می گذارد.
موکل های من همیشه زن نیستند در نتیجه بارها اتفاق افتاده است که به همراه موکلم که اتفاقاً جنس مخالف است در محل دفترم که یک مکان مسقف و در بسته است تنهایم. حال سؤالم از آن عالیجنابان این است آیا من یا موکلم مرتکب جرم شده ایم؟ عجیب است ما در قرن هزار و پانصد و عصر تکنولوژی و ارتباطات زندگی می کنیم عصری که در آن چنین ارتباطاتی اجتناب ناپذیر و غیرقابل انکار است و آنگاه شاهد چنین حکمی هستیم.
می دانید چرا شما یا قانون در صورت کشف چنین موقعیتی من و موکلم را مجرم نمی دانید یا حداقل محاکمه نمی کنید؟ چون دلیلی برای حضور آن جنس مخالف در محل دفتر مسقف و در بسته ی من وجود دارد یعنی اصل جرم و اثبات وقوع آن اهمیتی ندارد این دلیل و انگیزه است که وقوع جرم را توجیه و اثبات می کند فارغ از ارتکاب یا عدم ارتکاب آن ! بنده وکیل هستم و جنس مخالف نامحرمی هم که در دفتر من حضور دارد موکلی است که پرونده دارد!
موکل و متهم دیگر پرونده یا الان بگوییم محکوم علیه دیگر دادنامه معترض عنه هر دو قربانی یک برداشت عمومی از جامعه اند صرفنظر از عقیده شخصی که شاید مخالف این امر باشم در سال های اخیر تلاش های وسیعی در تغییر این باور و برداشت عمومی توسط نهادهای مختلف اجتماعی و رسانه ای صورت گرفته است از صدا سیما و سینما بگیرید تا جراید جملگی سعی در عادی سازی این موضوع دارند.
ساخت فیلم هایی که در آن زن و مرد نامحرم داخل یک خودرو و صندلی جلو نشسته اند یا با یکدیگر مدتی است جهت انجام کار یا پروژه یا هدفی مشترک در ارتباطند و مکان های خلوت مختلفی می روند نوعی عادی سازی اینگونه ارتباطات است که به ترویج و گسترش آن در جامعه می انجامد البته صرفنظر از اینکه قانون در چنین مواردی چه حکمی تعیین نموده است. به نظر اینجانب این شیوه ی عملکرد دوگانه تضادی آشکار در بین افراد جامعه ایجاد می کند و آثار مخرب زیادی بر جامعه گذاشته و به فروپاشی کانون گرم خانواده ها منجر می شود.
البته قابل انکار نیست که بسیار هستند افرادی که با قصد و نیت سوء وارد اینگونه روابط شده و واقعاً مرتکب جرم می شوند اما باز هم این موضوع نمی تواند به عنوان یک الگوی از پیش پذیرفته شده مانع تحقیق لازم جهت اثبات وقوع جرم باشد خصوصاً آنجا که مظنونین چنین روابطی هر دو متأهل و دارای فرزند باشند.
در این پرونده در یک سو مادری با دختر … ساله قرار دارد که مادر این دختر به صرف حضور در خلوتی شبهه آمیز به جرم رابطه نامشروع با مردی نامحرم و غیر از پدرش شلاق می خورد و در سوی دیگر پدری با سه فرزند پسر! پسرها را کنار بگذاریم بعد از اجرای این حکم با این دختر چه باید کرد؟ چه بد می شکند این دختر در آستانه اولین سال قاعدگی و چه نفرت انگیز می شود این هدیه الهی!
قضات محترم اکنون من به عنوان یک زن حرف می زنم نه به عنوان یک وکیل و این بخش از مطالبم را دفاعیه در نظر نگیرید گمان کنید فقط یک درد و دل زنانه است! متوجه هستم که اجباری به شنیدن آن ندارید پس اختیارش با شماست که این قسمت را اصلاً نخوانید. به نظر من یک مادر بی گناه که به جرم رابطه نامشروع محکوم شده آنگاه که شلاق می خورد دیگر عاطفه ای در او نمی ماند که مادری کند.
احساسی نمی ماند که نثار فرزند و همسرش کند. مادری که پس از یک هفته تحمل درد قاعدگی و نظاره خروج خون از بدن اکنون شاهد خارج شدن روح از بدن است.
آقایان قضات معزز قصه نمی بافم حقیقت است، من یک زنم و روی سخنم با شماست که مرد هستید. تحمل درد قاعدگی، درد و زحمت بارداری، درد زایمان و نوشاندن شیره جان به فرزند و تحمل عوارض افسردگی های پس از زایمان و بیماری پوکی استخوان و خدمت به همسر فقط برای اینکه در حرف بهشت زیر پایمان باشد؟ که به عنوان مادر فقط در حرف ستایشمان کنند؟
چگونه بهشت زیر پایمان است اما در حد یک دقیقه حضور در خلوت با یک نامحرم قابل اعتماد نیستیم! آیا شما پس از اجرای حکم شلاق می توانید به دختر آن زن بقبولانید که بهشت زیر پای مادرش است؟ آیا باور خواهد کرد؟ آیا او در آینده به مادر شدن خود خواهد اندیشید؟ و چه انعکاسی خواهد داشت سمفونی تیز زوزه شلاق در هوای بهشت آنگاه که بر تن مادر فرود می آید! و چه برنده خواهد بود ننگ آن بر تن زندگی!
با عرض پوزش از قضات محترم بابت بیان مطالب فوق که مدت ها بود مثل حناق گلویم را می فشرد.
بخش دوم: شرح ماوقع:
1-موکل بنده مکانیک است و در در میدان …. شهر مشهد تعمیرگاه خودرو دارد. مکانیکی موکل در آن منطقه به جهت آمیزش صداقت، مهارت و انصاف معروف است و از شهرت و اعتبار خوبی برخوردار است. محکوم علیه دیگر پرونده یعنی خانم … چند ماه قبل به مانند سایر مشتریان خانم به تعمیرگاه موکل مراجعه کرده و خودرواش را تعمیر می کند. حسب اظهار موکل ایشان خانمی با حجاب کامل و فردی دارای حجب و حیا هستند.
از آنجایی که موکل به عنوان تعمیرکار کارت ویزیت تبلیغاتی خود را به مشتریان تقدیم می کند تا در صورت لزوم جهت تعمیر مجدد یا پرسش قیمت و اجرت آن تماس بگیرند یا به دوستان و آشنایان معرفی کنند کارت خود را به ایشان می دهند. ضمناً موکل دوستانی دارند که ویلاهایشان را جهت برگزاری مراسم یا اقامت به مسافرین اجاره می دهند و موکل در صورت لزوم مشتری به آنها معرفی کرده و درصدی به عنوان بازاریاب از مالک ویلا دریافت می کند. موکل حین تقدیم کارت ویزیت این موضوع را نیز به مشتریان گوشزد می کند .
2- خانم … (محکوم علیه دیگر پرونده) چند وقت بعد جهت اجاره مکانی با حداقل هزینه اما فضایی مناسب جهت برگزاری جشن تولدی ده نفره با موکل تماس می گیرند و موکل نیز که چنین گزینه ای داشته اند با ایشان برای بازدید از محل قرار می گذارند. روز حادثه موکل کلیدها را از مالک می گیرند تا خانم … به همراه دوستانشان برای بازدید مراجعه نمایند اما متأسفانه ایشان تنهایی مراجعه کرده و اظهار می دارند که دوستانشان نتوانسته اند بیایند.
موکل در را باز می کند. خودش بالا روی راه پله ایستاده بوده که خانم … وارد شده و در را می بندد. محل مورد در نظر سه طبقه است که راه پله دارد. خانم … هنوز چند قدم از در دور نشده که در به صدا درآمده و با باز کردن در مأمورین وارد می شوند.
این کل ماجرایی بود که اتفاق افتاده و موکل در عین صداقت و در حد امکان با جزئیات برای اینجانب تعریف کرده اند و محتویات پرونده نیز مؤید همین امر است.
بخش سوم: دفاعیات:
1-موکل متأهل است و 20 سال است که ازدواج کرده و حاصل آن نیز سه فرزند پسر است. برنامه این اتهام توسط برادر خانم موکل مدیریت و مهندسی شده است. برادر خانوم و خانومش نیز به همراه مأمورین در محل حضور داشتند. موکل از همه جا بی خبر ابتدا گمان می برد حتی خانم … نیز از جانب ایشان و با قصد و نقشه قبلی چنین توطئه ای را چیده اند اما بعد متوجه اشتباه خود می شود و مشخص می گردد این تله ای است که طرح آن از قبل توسط همسر و برادر همسرش چیده شده است. همانطور که در شرح ماوقع گذشت هنوز ملک اجاره داده نشده و هیچ قراردادی نیز بین مالک و خانم … تنظیم نشده بود.
اظهارات مالک «جناب آقای خانزاده» نیز مبنی بر اینکه با موکل بنده قرارداد اجاره دارد برخلاف واقع و کذب محض می باشد. اگرچنین قراردادی وجود دارد چرا آن را ارائه ننمودند یا چرا مرجع انتظامی یا دادسرا آن را مطالبه نکردند؟ موکل بنده پس از این ماجرا نزد آقای خانزاده مراجعه و اظهار داشته اند چرا چنین مطالبی را عنوان کرده است ایشان گفته اند که ترسیده بودند و متوجه نبوده اند چه می گویند. گفته اند ترسیده اند که اگر بگویند قرارداد اجاره ندارند خودشان نیز به عنوان شخص سوم یک رابطه نامشروع در مظان اتهام قرار بگیرند.
2- همانطور که در صورتجلسه و گزارش مورخه 20/1/1400 مرجع انتظامی منعکس می باشد درب حیاط توسط خانم … باز شده است. چرا که ایشان هنوز داخل حیاط بوده اند و تازه مراجعه کرده بودند. چطور ممکن است دو نفر نامحرم زن و مرد داخل یک ویلای اجاره ای باشند و پس از به صدا در آمدن در حیاط، خانم بیایند و بروند در را باز کنند؟
در چنین مواقعی قاعدتاً چنان ترسی باید به آنها غالب شده باشد که نای راه رفتن نداشته باشند خصوصاً خانمی که می داند در چه شرایطی قرار دارد و با این عملش چه بر سر خانواده و آبرویش می آید. پس قاعدتاً باید موکل به عنوان مرد برای گشودن در حیاط مراجعه می کرد و نه خانم! اما در ما نحن فیه این خانم … بوده است که با اطمینان از خود و در کمال آرامش در حیاط را می گشایند.
3- صرفنظر از موارد فوق همانطور که عنوان گردید و در گزارش مرجع انتظامی نیز درج و ضبط گردیده موکل بنده با لباس رسمی و بیرون بوده اند و خانم … نیز دارای لباس رسمی بیرون یعنی مانتو داشته اند.
قضات محترم ملاحظه می فرمایند که موکل و متهم دیگر پرونده در وضعیتی نامناسب نبوده اند که بخواهد شائبه ارتباط یا رابطه نامشروع را در ذهن ایجاد کند. جای تعجب است که اصلاً دادگاه محترم بدوی به این موضوع توجهی نکرده اند، حتی شرایط خود منزلی که قصد بازدید از آن را داشته اند نیز طوری نیست که آن را به مکانی خلوت، مسقف و در بسته تعبیر نمود.
آن ملک سه طبقه است و دو طبقه اش در تصرف مالک است و در آن سکونت دارد. منزلی با فضایی عالی است که برای برگزاری مراسم تولد با جمعیت کم مناسب است موکل و خانم … حتی زیر یک سقف خلوت نیز نبوده اند. در واقع مقصود این است که در لحظه دستگیری موکل نه تنها در حال ارتکاب هیچ جرمی نبوده بلکه اوضاع و احوال محیط و شرایط محل و لحظه دستگیری نیز چنین وضعیتی نداشته است.
4-همسر موکل بنده به دلیل حس حسادت و عدم پذیرش اشتباه خود به دروغ و کذب عنوان کرده اند که موکل را با خانم … داخل استخر در حال شنا و عیاشی دیده اند! حاشا و کلا! پس چرا وضعیت توصیف شده توسط شاکی در صورتجلسه مرجع انتظامی منعکس نیست؟
خیلی عذرخواهم یک سؤال از محضر عالی جنابان دارم چطور می شود با لباس بیرون داخل استخر رفت و شنا کرد بدون اینکه لباس خیس شود؟ همسر موکل حالا که چنین اشتباهی را مرتکب شده اند از روی غرور و تکبر در آن لحظه سعی داشته اند وضعیت موکل را با خانم … بر خلاف واقع طوری به تصویر بکشند که انگار موکل و آن خانم در حال ارتباط نامشروع و در وضعیتی نامناسب و مستهجن بوده اند تا به هدف شوم خود دست یابند، در صورتی که کاملاً کذب و برخلاف واقع می باشد.
همسر موکل مدت ها است که در صدد بهانه جویی برای تفریق و جدایی است.
4- جرم رابطه نامشروع یعنی اینکه دو نفر برخلاف شرع و بدون اینکه رابطه محرمیت بین آنها وجود داشته باشد با یکدیگر رابطه جنسی، لمسی و به فرض که احساسی داشته باشند اما صرف بودن یک زن و مرد نامحرم در یک مکان خلوت بدون سابقه و پیشینه ارتباطی که امروزه با احراز تماس های تلفنی و پیامکی که می تواند مستقیم و از خط موبایل یا فضای مجازی باشد رسیدن به یقین یا علم به وجود رابطه نامشروع امری غیر ممکن است.
دادسرا و دادگاه محترم بدوی حتی پرینت خط موبایل موکل و خانم … را نیز چک نکرده و استعلام نگرفته اند و به صرف اینکه این دو نفر در آن مکان بوده اند آنها را به رابطه نامشروع محکوم کرده اند. موکل فردی فاقد سابقه و آبرومند هستند و تاکنون هیچگونه مشکلی نه در خانواده و نه در محیط کار نداشته اند. رضایتمندی اهالی محل کار و سکونت به انضمام اشتهار به حسن اخلاق و صداقت و وجدان کاری وی در بین مشتریان نیز مؤید این امر می باشد.
علیهذا با عنایت به شرح ماوقع که در عین صداقت و منطبق با حقیقت عنوان گردید و دفاعیات به عمل آمده از محضر قضات دانشمند و معزز تجدیدنظر تقاضای رسیدگی تجدیدنظر و نقض دادنامه معترض عنه و نجات دو خانواده از فروپاشی را مستنداً به بند ب و پ ماده 455 قانون آیین دادرسی کیفری را دارم.
با تشکر و احترام
