سامانه حقوقی عدلاک

بهترین وکلای دادگستری مشهد

051-38676422

مشاوره حقوقی

نمونه دادخواست فرجام خواهی وکلای مجموعه

ریاست محترم دیوان عالی کشور

موضوع: فرجام‌خواهی از دادنامه شماره ………………… مورخه 9/195 صادره از شعبه 48 دادگاه عمومی حقوقی مشهد در پرونده کلاسه ……….

سلام‌علیکم

احتراماً بدین‌وسیله با بقاء مهلت مقرر قانونی اعتراض و فرجام‌خواهی موکلین نسبت به دادنامه شماره………………. مورخه 9/195 صادره از شعبه 48 دادگاه عمومی حقوقی مشهد که در مورخه 23/1/95 ابلاغ گردیده اعلام داشته به جهات و دلایل ذیل تقاضای فرجام‌خواهی و نقض دادنامه معترض‌عنه را از محضر آن قضات دانشمند و فرهیخته دارم:

الف شرح ماوقع

بدوا لازم میدانم قبل از ورود به ماهیت موضوع و ارائه دفاعیات خویش در اثبات خدشه به دادنامه معترض‌عنه شرح مختصری از موضوع و اصولاً علل طرح دعوی حاضر را به شرح آتی به استحضار برسانم چراکه شرح ماوقع تأثیر زیادی در دفاعیات اینجانب داشته و تصمیم‌گیری در این خصوص را برای آن عالی‌جناب سهل‌تر می‌نماید:

  1. مورث موکلین مرحوم ….. که در آن سال‌ها با خانواده خویش در تهران زندگی می‌کردند در سال 1372 و به منظور گسترش صنعت ساختمان و کسب درآمد با فراهم نمودن سرمایه لازم از طریق مشارکت با فرجام‌خواندگان یعنی …….. و ………. مبادرت به تاسیس کوره آجرپزی در نزدیکی شهر مشهد و مجاورت روستای مشترک مینمایند و با موافقت شرکا مدیریت کوره را به فرجام‌خوانده ردیف اول میسپارد.
  2. در طول مدت فعالیت کوره که به کوره……… معروف و آجر تولیدی آن نیز در سطح شهر مشهد به نام ……. از شهرت خاصی برخوردار بوده و شرکاء چندین قطعه زمین اطراف کوره را نیز خریداری نموده و به وسعت و فعالیت کوره افزوده می‌گردد. در یکی از همین زمین‌های متصل به کوره آجر ……….با مباشرت و نظارت مستقیم و دائمی مرحوم ……. (مورث موکلین) کوره دیگری به شماره ………… احداث شده و میزان تولید آجر ………… در کنار کوره قبلی (کوره 179) افزایش می‌یابد.
  3. در سال 1380 و مورخه 25/6/1380 دو دستگاه سنگ‌شکن توسط مرحوم ……………. از تهران به مشهد منتقل و داخل اراضی کوره 236 و نزدیک کوره 179 نصب و تحویل مدیریت شرکت یعنی آقای ………. می‌گردد. (ضمیمه 1 قبض بارنامه) آقای ……… نیز توسط کارگری متبحر در امر سنگ‌شکن که توسط مرحوم …………… معرفی و تعیین گردیده (آقای ………….) سنگ‌شکن‌ها را راه‌اندازی نموده و با خرد کردن لاشه آجرهای کوره‌های 179 و 236 و همچنین لاشه آجرهای ابتیاعی از سایر کوره‌ها و فروش محصول خردشده حاصل از آن تحت عنوان «پوکه» سود و درآمد قابل‌توجهی کسب می‌نماید.
  4. به دنبال تخلفات عدیده آقای …… به عنوان مدیر و خصوص عدم پرداخت سود حاصل از سهام متعلق به مرحوم راه روح و همچنین عدم پرداخت در آمد سنگ‌شکن‌ها اختلاف اساسی بین شرکا ایجاد شده و در سال 1381 این اختلافات نهایتاً منجر به تنظیم صورت‌جلسه‌ای می‌گردد که طی آن در خصوص کوره‌ها و اموال شرکت و اراضی آن تصمیم‌گیری شده و کوره 236 در مالکیت مرحوم راه روح قرار گرفته و طرفین بالاخص آقای ………… در ظاهر تعهدات بسیاری را به منظور جلب رضایت آن مرحوم تقبل می‌نماید. (ضمیمه 2 – صورت‌جلسه مورخه 21/9/81)، همچنین طی مرقومه ای مجزا آقای ……… و شریک دیگر ایشان یعنی آقای …………… مالکیت مرحوم ………… را نسبت به سنگ‌شکن‌ها تائید و گواهی می‌نمایند. (ضمیمه 3 – اقرارنامه……… و افشار و تائید مالکیت مرحوم راه روح نسبت به سنگ‌شکن‌ها)
  5. پس از تنظیم صورت‌جلسه و طبق یکی از مفاد آن (به شرح دو خط پایانی صورت‌جلسه مورخه 21/9/81) مقرر می‌گردد تا اجرای کامل تعهدات و تفکیک اموال شرکت آقای …………… همچنان به وظایف خود به عنوان مدیر در کارخانه …………… ادامه دهند. متعاقب تنظیم صورت‌جلسه سال 81، آقای ……………… کارگری را که مرحوم ………. جهت نصب و راه‌اندازی سنگ‌شکن‌ها و استفاده از آن در مشهد گمارده بود (آقای …………)، اخراج نموده و خود شخصاً و راسا با گماردن کارگر جدید تا سال 1389 اقدام به استفاده از سنگ‌شکن‌ها نموده و مراجعات مکرر مرحوم ………. به منظور بازپس‌گیری سنگ‌شکن‌ها و حتی کوره 236 به نتیجه‌ای نرسیده و هر بار با مقاومت و واکنش شدید …………. (فرجام‌خوانده ردیف اول) مواجه می‌گردد. (ضمیمه 4- شهادت مکتوب ………….)
  6. متأسفانه آقای ……………. نه تنها به تعهدات خویش به شرح صورت‌جلسه مورخه 21/9/81 عمل نمی‌نماید بلکه ضمن استفاده مداوم از سنگ‌شکن‌ها با خیانت به مرحوم ……………. مقادیر زیادی آجرهای داخل کوره 236 که در مالکیت مرحوم ……………. قرار گرفته را بدون اذن وی به فروش رسانده و در طول این مدت نیز به جهت ناراحتی و کینه‌توزی از آن مرحوم که مانع اقدامات خلافکارانه وی شده بود ضمن فروش ماشین‌آلات و دستگاه‌های بسیاری که آن مرحوم از تهران و شهرهای دیگر به مشهد منتقل نموده بود تا جایی که می‌توانست به آن مرحوم خسارت وارد نموده و حتی از ورود وی به داخل کوره خودش نیز جلوگیری می‌کرد. همین امر باعث گردید تا آن مرحوم در سال 1382 به جرم خیانت‌درامانت علیه ………… و …………… شکایت نماید. متأسفانه پرونده شکایت وی 6 سال به طول انجامیده و در سال 1388 با فاقد وصف کیفری دانستن موضوع ضمن ارشاد وی به طرح دادخواست پرونده را مختومه نموده و 2 سال پس از آن نیز در حالی که هنوز تا سن پیری فاصله زیادی داشت با تحمل بیماری طولانی در مورخه 22/10/90 دار فانی را وداع گفت. (روحش شاد)

اکنون‌که ورثه آن مرحوم پس از کش‌وقوس‌های فراوان و وعده‌های واهی فرجام‌خواندگان چند سال پس از فوت آن مرحوم در راستای ارشاد قضایی به طرح دادخواست حقوقی نسبت به حقوق از دست رفته خویش و دادخواهی از تظلمی که در حق مورث ایشان رفته است اقدام به طرح دادخواست نموده‌اند شعبه 48 دادگاه عمومی حقوقی مشهد بدون مطالعه پرونده‌ای که از شعبه 112 کیفری مطالبه و ضمیمه پرونده نموده با استناد به ادله واهی فرجام‌خواندگان آن مرحوم و ورثه وی را مستحق دریافت خسارت وارده ندانسته و طی دادنامه مخدوش معترض‌عنه که دلایل خدشه به آن متعاقباً ارائه خواهد شد حکم بر بطلان دعوی مطروحه صادر نموده است.

ب- دفاعیات

دادگاه محترم بدوی در دادنامه معترض‌عنه ادعاهای فاقد مستند محکمه‌پسند فرجام‌خوانده ردیف اول را به شرح ذیل پذیرفته و با استناد به آن حکم به رد دعوی مطروحه صادر نموده است.

ادعاهای فاقد مستند فرجام‌خوانده ردیف اول که در دادنامه صادره نیز صراحتاً به آن اشاره‌شده و حکم معترض‌عنه بر مبنای ادعاهای واهی مطروحه استوار و دعوی مطروحه رد گردیده است عبارت‌اند از:

  1. ادعای آقای ……: مشارکت با مورث موکلین در سال 1381 به پایان رسیده و وی بهره‌برداری از سنگ‌شکن‌ها را نپذیرفته است.
  2. ادعای آقای ………: صورت برق مصرفی کوره 236 که در سهم مورث موکلین قرار گرفته از 29/10/81 نشان می‌دهد هیچ بهره‌برداری از آن نمی‌شده است و مصرف برق نداشته است.
  3. ادعای آقای …….: در دادرسی دیگر و دادنامه قطعی ثابت‌شده مشارکت با مرحوم ………. در سال 1381 به پایان رسیده و کوره 179 در سهم فرجام‌خواندگان و کوره 236 در سهم مرحوم راه روح قرار گرفته و حساب دو طرف از هر جهت تسویه شده است.
  4. در دادرسی کیفری که مرحوم ………. مطرح نموده است پس از رسیدگی بهره‌برداری از سنگ‌شکن‌ها ثابت نشده
  5. دو تن از گواهان و شاهدان پرونده با موکلین رابطه کارگر و کارفرمایی دارند.
  6. گواهی دو تن دیگر از گواهان برای دادگاه مفید اطمینان نیست.

اکنون به تک‌تک ادعاهای واهی مطروحه پاسخ مقتضی و اقناع‌کننده داده و دلایل موکلین را بر فقدان وجاهت قانونی و شرعی بودن حکم معترض‌عنه به شرح ذیل معروض می‌دارم:

  1. در مورد اینکه فرجام‌خوانده گفته‌اند مشارکت با مورث موکلین در سال 81 به پایان رسیده و ایشان بهره‌برداری از سنگ‌شکن‌ها را نپذیرفته‌اند و دادگاه بدوی نیز آن را پذیرفته‌اند به عرض می‌رساند:

موکلین منکر خاتمه یافتن مشارکت در سال 1381 نیستند و این امر نیز قبلاً توسط اینجانب عنوان گردیده است لکن این ادعا که فرجام‌خوانده بهره‌برداری از سنگ‌شکن‌ها را نپذیرفته است امری قابل‌تأمل و مستلزم ارائه مستند محکمه‌پسند از سوی مدعی است چراکه:

 اولاً: در انتهای همان صورت‌جلسه مورخه 21/9/81 صراحتاً قید گردیده است که «آقای ……. (فرجام‌خوانده ردیف اول) تا تعیین تکلیف محاسبات فی‌مابین شرکاء براساس کارشناسی و بندهای فوق‌الذکر متعهد است که کماکان به کار خود در کارخانه صدف فعالیت مستمر نماید.» این امر یعنی اینکه مدیریت …… پس از سال 81 و تنظیم صورت‌جلسه مورخه 21/9/81 همچنان ادامه داشته است و این ادعا که با تنظیم صورت‌جلسه همه‌چیز خاتمه یافته خلاف واقع می‌باشد.

ثانیاً – این ادعا که وی با تنظیم صورت‌جلسه 21/9/81 بهره‌برداری از سنگ‌شکن‌ها را نپذیرفته امری است نیازمند اثبات و بدیهی است ایشان درصورتی‌که قصد عدم پذیرش بهره‌برداری از سنگ‌شکن‌ها را داشتند می‌بایست کتباً از آن مرحوم رسید و دست‌نوشته‌ای در این باب اخذ می‌نمودند که در مانحن فیه چنین مستندی وجود ندارد.

ثالثاً – همان‌طور که سابقاً نیز عنوان گردید کارگر مرحوم …………… به نام آقای «……….» که در محل کوره‌ها اقدام به نصب و راه‌اندازی سنگ‌شکن‌ها نموده توسط آقای ………. از کار اخراج شده است. بدیهی است چنانچه ایشان بهره‌برداری از سنگ‌شکن‌ها را نپذیرفته بودند چطور به خود اجازه دادند که کارگر سنگ‌شکن‌ها را که مرحوم ………… گمارده بودند اخراج نمایند؟ (همان‌طور که در شرح ماوقع گذشت آقای …………. کتباً این موضوع را گواهی نموده‌اند و حاضرند در صحن دادگاه نیز آن را گواهی نمایند – مستند و مرقومه قبلاً منضم به همین لایحه ارائه گردیده است)

  • در مورد اینکه صورت برق مصرفی کوره 236 که در سهم مرحوم ………. قرار گرفته نشان می‌دهد از 29/10/81 هیچ بهره‌برداری از آن نمی‌شده است. مصرف برق نداشته است و به عرض عالیجنابان قضات دیوان می‌رساند:

اولاً: صورت برق ابزاری توسط فرجام‌خوانده در هیچ یک از جلسات دادرسی ارائه نگردیده تا پاسخ مقتضی داده شود بلکه فرجام‌خوانده خارج از جلسات دادگاه و در یک نسخه ارائه نموده است. این در حالی است که ماده 96 قانون آیین دادرسی مدنی که از قوانین و قاعده آمره است صراحتاً خوانده دعوی را مکلف نموده تا مستندات خود را در دو نسخه به دادگاه ارائه نماید تا چنانچه خواهان دفاعی در این خصوص دارد با ابلاغ آن و در وقت مقتضی ارائه نماید. لذا این نحوه دادرسی نقض آشکار قوانین آمره دادرسی و تضییع کننده حق مسلم طرف مقابل می‌باشد.

ثانیاً – آنچه توسط فرجام‌خوانده ارائه گردیده تصویر پرینت شده از اینترنت است و توسط شرکت برق گواهی و تائید نگردیده است. لذا نه تنها مفاد آن کلاً غیرقابل‌پذیرش است بلکه به فرض قبول نیز چگونه می‌توان تعلق آن را به کوره 236 اثبات نمود؟ صرف‌نظر از صحت‌وسقم صورت برق ابزاری فرجام‌خوانده محترم، لازم است به عرض عالی برسانم برق سنگ‌شکن‌ها از کوره 179 تأمین می‌شده و به همین دلیل مسافت دورتر آن به سنگ‌شکن‌ها کابل‌های سنگ‌شکن‌ها چندین نوبت مورد سرقت قرار گرفته و مجدد خریداری شده است! درست به همین دلیل هم احد از شهادت گرفته شده به نام آقای …………… در اظهارات خویش به این موضوع اشاره نموده و در شهادت خویش گواهی نموده‌اند که «چند مرتبه کابل‌های خط سنگ‌شکن واقع در اشتراک کوره آجر شماره 236 دزدیده شد و آقای …………. مبادرت به خرید مجدد و نصب کابل‌ها کردند. سنگ‌شکن را راه‌اندازی مجدد کردند.»

  • در دادرسی دیگر و دادنامه قطعی ثابت‌شده مشارکت به پایان رسیده و کوره 179 در سهم فرجام‌خوانده و کوره 236 در سهم مرحوم راه روح قرار گرفته و حساب دو طرف از هر جهت تسویه شده است.

اولاً- قبلاً نیز عنوان گردید که اتمام مشارکت مورد قبول و اقرار موکلین است لکن در سهم مرحوم راه روح قرار گرفتن کوره 236 که حتی تحویل مورث موکلین نگردیده چه ارتباطی به سنگ‌شکن‌هایی که قبل از اتمام مشارکت در بهره‌برداری فرجام‌خوانده قرار داشته دارد؟!

ثانیاً – دادگاه محترم بدوی با کدامین مستند چنین با قاطعیت اظهار داشته است که حساب دو طرف از هر جهت تسویه شده است؟ به فرض محال پذیرش این ادعا باز هم تسویه‌حساب شرکای کوره ارتباطی به سنگ‌شکن‌ها ندارد.

ثالثاً – جهت تشحیذ ذهن قضات معزز دیوان لازم است به عرض برسانم سند وفقی زمین کوره 236 تازه در سال 1389 و یک سال پس از خاتمه پرونده کیفری مطروحه توسط آن مرحوم منتقل گردیده است و آن کوره همچنان تا سال 1389 در ید فرجام‌خواندگان قرار داشته است. (ضمیمه 5- تصویر سند زمین وقفی کوره 236 که در سال 1389 به نام مرحوم ………. منتقل شده است)

  • در دادرسی کیفری که مرحوم راه روح مطرح نموده است پس از رسیدگی بهره‌برداری از سنگ‌شکن‌ها ثابت نشده است. در خصوص این استناد دادگاه محترم بدوی به عرض عالی می‌رسانم:

اولاً- دادرسی کیفری مورد استناد به جهت فقدان وصف جزایی منجر به صدور قرار منع تعقیب گردیده و در همان حکم نیز مرحوم ……………. به طرح دعوی حقوقی و تقدیم دادخواست ارشاد شده‌اند و اصولاً موضوع اثبات بهره‌برداری از سنگ‌شکن‌ها به‌نحوی‌که مورث موکلین مستحق دریافت خسارت و اجرت‌المثل نباشند مطرح نبوده است.

ثانیاً – آنچه فرجام‌خوانده با استناد به آن مدعی عدم بهره‌برداری از سنگ‌شکن‌ها است و با ارائه دادنامه‌ای که در آن به نقل از کارشناسان محترم عنوان گردیده که «سنگ‌شکن‌ها مدتی است که استفاده نگردیده، نمی‌تواند موجد حقی برای فرجام‌خوانده باشد چراکه دستگاه سنگ‌شکن به جهت کمبود لاشه آجر به صورت فصلی فعالیت می‌کرده است. با این توضیح که با استفاده از کوره‌ها آجر لاشه‌ها جمع‌آوری و در نزدیکی و مجاورت سنگ‌شکن‌ها روی هم انباشته‌شده و پس از رسیدن به سقف لازم به وسیله یک دستگاه لودر داخل مخزن سنگ‌شکن جهت خرد و دانه‌بندی شدن تخلیه می‌شده است و به همین علت زمان مراجعه کارشناس مدتی دستگاه خاموش بوده است. بدیهی است در مکانی که کابل‌های سنگ‌شکن به سهولت به سرقت می‌رود در صورت خاموش بودن طولانی و عدم سرکشی به آن کلیه قطعات قابل جداسازی به سرعت توسط معتادین و سارقین به سرقت می‌رود به همین جهت و چون سنگ‌شکن‌ها فعال بوده‌اند هنگام مراجعه کارشناس مذکور کلیه لوازم آن صحیح و سالم بوده است. درست پس از خاتمه بهره‌برداری از سنگ‌شکن‌ها توسط فرجام‌خوانده در سال 1389 به جهت عدم نظارت و نگهداری ایشان کلیه لوازم و قطعات آن جدا شده و به سرقت رفته است. افرادی هستند که به یقین می‌توانند گواهی نمایند که موتور و دینام سنگ‌شکن‌ها توسط خود فرجام‌خواندگان باز و منتقل شده است.»

برای انجام مشاوره حقوقی تلگرامی و آنلاین کلیک کنید.

دادخواست فرجام خواهی
  • دو تن از گواهان و شاهدان پرونده با موکلین رابطه کارگر و کارفرمایی دارند.

در این خصوص به عرض عالی می‌رساند که در مورد این دو شاهد دادگاه محترم دچار اشتباه فاحش شده است چراکه خود شهود نیز در متن شهادت خویش اذعان داشته‌اند که کارگر آقای …………. می‌باشند و نه کارگر موکلین یعنی خانواده و ورثه مرحوم …………………… همچنین آقای …………… در متن شهادت خویش اظهار داشته است که «…. اینجانب کارگر آقای ………… بوده‌ام و در حال حاضر به عنوان سرپرست کارگران کوره در همان محل برای آقای …………کار می‌کنم و صاحب‌کار من آقای ……… است.» و آقای ……………. نیز اظهار داشته است که «…… بنده الان در شرکت ……… مشغول به کار هستم و مدیرعامل بنده خانم …………… و رئیس بنده آقای ……………… می‌باشند.»

چطور و با چه استدلالی دادگاه محترم بدوی ایشان را کارگر موکلین یعنی کارگر ورثه مرحوم …………… دانسته است؟!

  • گواهی دو تن دیگر از شهود و گواهان برای دادگاه مفید اطمینان نیست.

در خصوص این مطلب لازم است به عرض برسانم که چنانچه سایر ادله و مستندات موجود را در نظر بگیریم شهادت این دو تن نه تنها کافی برای مقصود هستند بلکه می‌توانند به عنوان دلیل اقناع‌کننده در جهت اثبات حقانیت موکلین و عدم توجه به ادعاهای واهی فرجام‌خواندگان باشند چراکه شهادت این دو تن که یکی از ایشان خود دارای کامیون بوده و از فرجام‌خواندگان پوکه خردشده حاصل از سنگ‌شکن‌ها را خریداری و بارگیری می‌کرده است و نفر دوم که راننده لودر بوده و در آن سال‌های مورد شهادت جهت انجام کار با لودر از مقابل کوره 236 عبور می‌کرده و شاهد فعالیت سنگ‌شکن‌ها بوده است به نحوی است که ادعای موکلین اثبات گردد. فلذا این امر که گواهی ایشان مقید اطمینان نیست به نظر فاقد وجاهت شرعی و قانونی باشد.

اکنون که پاسخ مقتضی نسبت به منابع استنادی دادنامه معترض‌عنه داده شد در تکمیل دفاعیات خود لازم است به تصویر آگهی روزنامه‌ای استناد نمایم که در سال 1387 چاپ شده و در آن فرجام‌خواندگان به عنوان مسئولین و مدیران شرکت با پخش آگهی و تبلیغات در این روزنامه صراحتاً به «عرضه پوکه صنعتی دانه‌بندی شده» اشاره نموده و آن را تبلیغ می‌کردند. پوکه صنعتی دانه‌بندی شده محصول همین سنگ‌شکن‌ها بوده که در سال 1387 تولید و عرضه و به فروش می‌رسیده است. متأسفانه این موضوع در جلسه رسیدگی دادگاه نیز عنوان گردیده لکن به جهت فقد اطلاعات تخصصی اینجانب و قاضی محترم بدوی، فرجام‌خوانده آن را رد نموده و تعریف دیگری از پوکه صنعتی ارائه نمود! ایشان تعریف دیگری از پوکه صنعتی ارائه و بدین نحو قاضی محترم را فریفتند! درحالی‌که تعریف ایشان از پوکه صنعتی درست بود ولی ایشان چنین پوکه‌ای را تولید و عرضه نمی‌کردند بلکه همین نرمه آجرهای خردشده‌ای که توسط سنگ‌شکن‌ها خردشده و توسط چند سرند به صورت دانه‌بندی جدا شده و توسط نقاله در مکانی دورتر از دستگاه تفکیک می‌گردید را به عنوان پوکه صنعتی عرضه و به فروش می‌رساندند. در توضیح موضوع به عرض می‌رسانم که پوکه صنعتی دانه‌بندی شده اصلی مستلزم در اختیار داشتن دستگاه‌هایی مختص به این امر است که در آن همانند کوره آجرپزی خاک و گل در اندازه‌های مختلف توسط دستگاه گلوله گلوله شده و داخل کوره‌هایی متفاوت از کوره‌های آجرپزی پخته می‌شود. این در حالی است که کارخانه و کوره ……. اصولاً فاقد چنین تجهیزات و دستگاه‌هایی بوده و همین تکه آجرهای خردشده توسط سنگ‌شکن‌ها را به عنوان «پوکه صنعتی دانه‌بندی شده» عرضه و به فروش میرساندند. (ضمیمه 6- تصویر آگهی روزنامه دنیای اقتصاد- شماره 1681- مورخه 11/9/87)

برای انجام مشاوره حقوقی تلفنی و حضوری کلیک کنید.

وکیل پایه یک دادگستری در مشهد - مشاوره حقوقی

در پایان به عنوان کلام آخر و در پاسخ به این ادعای فرجام‌خوانده که در جلسات دادرسی به انباشته شدن مقادیر زیادی آجر لاشه در مقابل کوره 236 و دقیقاً چسبیده به سنگ‌شکن‌ها اشاره و عکس‌هایی از آن به دادگاه محترم بدوی ارائه نموده‌اند (متأسفانه باز هم این مدارک خارج از جلسه دادرسی و مخالف ماده 96 قانون آیین دادرسی مدنی ارائه گردیده است) و چنین استنباط و استدلال نموده‌اند که اگر سنگ‌شکن‌ها فعال بودند چرا باید چنین حجمی از آجر لاشه انباشته می‌شد؟! پاسخ این است که اولاً چرا این آجر لاشه‌ها درست در جلوی سنگ‌شکن‌ها و مقابل مخزن سنگ‌شکن‌ها به‌نحوی‌که به سهولت بتوان با لودر آن را داخل مخزن سنگ‌شکن‌ها تخلیه نمود انباشته‌شده است؟!

ثانیاً این حجم از آجر لاشه که شما مدعی هستید در صورت فعالیت سنگ‌شکن‌ها در عرض یک الی دو ماه خردشده و دانه‌بندی می‌شد و در واقع شما مواد اولیه دو ماه سنگ‌شکن‌ها را تهیه و انباشته نموده‌اید.

ثالثاً از سال 1389 به بعد شما سنگ‌شکن‌ها را به جهت اینکه مستهلک شده و مستلزم صرف هزینه بود موقتاً به منظور تأمین هزینه تعمیر خاموش و تعطیل نمودید فلذا انباشته شدن این میزان آجر لاشه از سال 1389 تاکنون چندان زیاد نیست که شما چنین استدلالی کرده و به این طریق قصد فریب دادگاه محترم را دارید! فلذا چنین انباشتی اتفاقاً دلیل بر استفاده و بهره‌برداری از سنگ‌شکن‌هاست و نه عدم بهره‌برداری!

علی‌هذا با عنایت به مطالب فوق مستندا به ماده 401 قانون آیین دادرسی مدنی نقض دادنامه بدوی معترض‌عنه و ارجاع پرونده به شعبه بدوی دیگر به منظور رسیدگی و صدور حکم بر محکومیت فرجام‌خواندگان به پرداخت اجرت‌المثل سنگ‌شکن‌ها و کلیه خسارات وارده به آن توکیلا مورد استدعاست.

با تشکر و تجدید احترام

ارسلان حقیقی مارشک

وکیل فرجام خواهان

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
موفقیت آمیز بود!

به زودی همکاران ما طی 72 ساعت آینده با شما تماس خواهند گرفت.