سامانه حقوقی عدلاک

بهترین وکلای دادگستری مشهد

051-38676422

مشاوره حقوقی

قاعده اتلاف چیست؟

قاعده اتلاف چیست؟ این قاعده در فقه چه معنایی دارد؟ همانطور که میدانید قوانین ایران با فقه اسلام در هم آمیخته شده است. یکی از دلایل وجود فقها در شورای نگهبان بررسی قوانین از دید فقه است. اصول فقهی در اسلام موارد بسیاری دارد ما در این مقاله قصد داریم درباره قاعده اتلاف با هم صحبت کنیم.

قاعده اتلاف در قانون مدنی ایران به صورت عینی از فقه برداشته شده است. این قاعده در عربی اینطور بیان شده است که «مَن اَتلَف مال الغیر فَهُوَ لَهُ ضامِن» معنای این کلمه این است که هرکسی مال دیگری را تلف کند باید آن را جبران کند. حال بیایید این قاعده را بررسی کنیم.

قاعده اتلاف چیست؟

لفظ اتلاف به معنای تلف کردن و کلمه ای سماوی است. فاعل این کلمه مشخص نیست و مستند به خداوند است؛ اما معنای اتلاف این است که یک فرد، مال فرد دیگری را از بین ببرد و نابود کند.

بنابراین اتلاف کردن یک مسئله اختیاری است ؛ اما تلف کردن به اختیاری نیست. اتلاف میتواند حقیقی هم باشد.

بنابراین چنانچه اسکناس از درجه اعتبار ساقط گردد و باطل شود نمیتوان آن را تلف شده دانست و به قاعده اتلاف استناد کرد.

مال به هر چیزی میگویند که دارای ارزش اقتصادی است و برای آن ارزش قائل هستند. افراد برای به دست آوردن آن تلاش می‌کنند؛ مثلا کار می‌کنند، به مسافرت میروند و معامله می‌کنند؛ بنابراین مال چیزی است که دارای ارزش است و قابلیت معامله دارد و افراد برای تصاحب آن با هم رقابت می‌کنند.

 بنابراین مردم حاضرند بابت مال پول بپردازند. از دید فلسفی میان مال و ملک یک رابطه عموم و خصوص من وجه وجود دارد یعنی یک چیز هم ممکن است مال باشد و هم ملک

لباس شما هم مال شماست و هم ملک شماست. یک دانه گندم ملک هست اما ارزش مالی ندارد؛ بنابراین یک چیز میتواند هم مال باشد هم ملک، یا میتواند نه مال باشد نه ملک یا میتواند صرفا مال باشد و ملک نباشد یا ملک باشد اما ارزش مالی نداشته باشد.

 بعضی از اموال وجود دارند که استفاده از آنها برای همه افراد مباح و جایز است؛ یعنی برای همه افراد مشترک است مانند ماهی‌های دریا، همه مردم می‌توانند و مجاز هستند که از آن استفاده کنند.

برای انجام مشاوره حقوقی تلگرامی و آنلاین با همکاران ما کلیک کنید.

ضمان

ضَمان چیست؟ ضَمان مصدری است بر وزن سماع از باب فعل که معنای لزوم و اجبار دارد.

معنای لفظ ضمان مال برعهده ضامن است یعنی چنانچه مال تلف شود، فرد ضامن (کسی که آن را غصب کرده) باید خسارت آن را پرداخت کند.

ضمان دو نوع است :

  1. ضمان قهری یا واقعی
  2. ضمان جعلی که به آن ضمان عقدی یا قراردادی نیز میگویند.

در شرع تعریفی از ضَمان ارائه نشده زیرا اصولا در شرع کلمات معنا نمی‌شوند. بلکه برای مفهوم آن باید به عرف جامعه رجوع گردد.

اگر با یک وکیل یا مشاور حقوقی در این زمینه مشورت کنید به شما خوادهد گفت که در مثلی‌ها، تدارک و لزوم جبران با دادن مثل است؛ اما در قیمی‌ها تدارک با پرداخت قیمت است. این ضمان به نام ضمان قهری یا واقعی شناخته می‌شود بنابراین پرداختن بدل واقعی را ضمان واقعی یا ضمان قهری میگویند.

ضمانت جعلی یا ضمان قراردادی چیزی است که طرفین قرارداد با هم درباره آن توافق می‌کنند به عنوان مثال در عقد بیع، درصورتی‌که عقد به صورت صحیح انجام نشده باشد، ثمن عوض مسمی و جعلی مبیع است. عکس این مسئله نیز صادق است.

بنابراین در قاعده اتلاف منظور ضمان واقعی است نه ضمان جعلی یا قراردادی و ضمانی که در قراردادی گفته می‌شود ضامن است به ضمان قهری و واقعی اشاره میکنیم.

برای انجام مشاوره حقوقی تلگرامی و آنلاین درباره قاعده اتلاف کلیک کنید.

مدرک قاعده اتلاف

در آیات قرآن کریم شواهدی در زمینه قاعده اتلاف دیده می‌شود. از جمله این موارد آیه اعتداء است.

 در این آیه آمده است:: من اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم.

فقها از این آیه اینطور استنباط کرده اند که :در مورد کالای تلف شده، تلف شدن در مثلی‌ها مثل است و در قیمی‌ها، قیمت می‌باشد.

بنابراین معنای اعتداء به مثل به این معنا نیست اگر کسی کاری انجام داد ما مجاز به مقابله به مثل هستیم. چنانچه فردی چراغ اتومبیل شما را بشکند شما نمیتوانید به جبران چراغ اتومبیل او را بشکنید.

براساس این آیه چنانچه ضرر وارد شده مثلی باشد، کالایی که تلف شده مثلی است و باید مثل را بپردازیم و اگر ضرر قیمی باشد باید قیمت آن را پرداخت کنیم.

بنابراین اعتداء به مثل به معنای پرداخت بدل واقعی است اما الفاظ محمول بر معانی عرفیه هستند. با توجه به معنای ظاهری کلمات اعتداء به مثل میتواند پرداخت بدل واقعی یا خسارت باشد.

براساس آیات قرآن جزاء سیئه، سیئه مثلها

این ایه نیز نشان از ضمان قهری ندارد اما فقها با استناد به دو آیه فوق و احادیث و روایت‌ها، به این نتیجه رسیده اند که احادیث بر ضمان متلف دلالت می‌کنند. در زمینه کشتن و قتل این طور بیان شده لایطل دم امرء مسلم

بر این اساس خون مسلمان نباید هدر برود؛ و اگر فردی دیگری را بکشد یا باید قصاص شود یا دیه بپردازد؛ بنابراین در نفس، ضمان قصاص است.

همچنین در روایت‌هایی از حضرت علی (ع) اشاره شده است ایشان فرد متلف را به پرداخت خسارت محکوم می‌کرد یا او را تعزیر می‌کرد.

 تزاحم موجبات ضمان: اجتماع چند علت

حقوقدانان مسلمان سه مسئله را موجب ضمان میدانند:

  1. علت
  2. سبب
  3. شرط

شرط این کار با استناد یک وکیل حرفه‌ای تا حدودی در قوانین یکسان است. بعضی مواقع امور مختلف با هم جمع می‌شوند و میان امور اجتماع ایجاد می‌شود. این به معنای ایجاد علت و سبب با هم است. همچنین گاهی چند علت یا چند سبب تجمیع پیدا می‌کنند. در این صورت باید بررسی شود که ضمان متوجه کدامیک از صاحبان علت یا سبب است.

گاهی فردی علت تلف مال یا نفس را به وجود می آورد اما گاهی یک علت بر علت دیگر حادث می‌گردد ؛ بنابراین تعبیر محقق اول، مورد از موارد حدوث علت بر علت یا طریان علت بر علت است. چنانچه یک علت بر علت دیگر عارض شود باید به دنبال علت قوی‌تر بگردیم.

 چنانچه فردی دست مجنی علیه را قطع کند، فرد دیگری سر او را قطع کند در این حال علت قوی‌تر مرگ فرد، قطع سر او می‌باشد؛ بنابراین قاضی ضمان نفس را برای فردی که علت اقوی‌تر را انجام داده معین می‌کند اما چنانچه قاضی نتواند علت قوی‌تر را پیدا کند باید مجازات و ضمان به صورت مساوی بین صاحبان علت تقسیم شود.

بنابراین جرم بر همه افرادی که در انجام آن مباشرت کرده اند صدق می‌کند و قاضی ضمان نفس را میان همه آنها تقسیم می‌کند خواه آن ضمان دیه باشد یا قصاص؛ اما چون بابت یک زندگی نمیتوان بیشتر از یک نفر را قصاص کرد، باید فاضل دیه به شرکای قتل پرداخت شود زیرا براساس حکم قانون زندگی در مقابل زندگی مجازات می‌شود (ان النفس بالنفس)

چنانچه موجبات تلف مال یا نفس، یک سبب اشد، در این حالت اگر دو یا چند نفر با همکاری هم یک سبب را ایجاد کرده باشند ضمان مال یا نفس به صورت مساوی بین آنها تقسیم می‌شود اما چنانچه دو یا چند به صورت جداگانه باعث ایجاد سبب شود در این حالت باید بررسی شود که کدام سبب از حیث تاثیر مقدم‌تر است.

چنانچه فردی سنگی را بگذارد و فرد دیگری به واسطه برخورد با آن سنگ داخل چاه سقوط کند، در این حالت ضامن صاحب آن سبب است که مقدم در تاثیر بوده زیرا ایجاد سنگ زودتر اثرگذار است. به این ترتیب ضمان نفس یا مال به صاحب سنگ حواله می‌شود نه چاه

 بنا بر استدلال فقها برخورد با سنگ سبب تاثیرگذاشت و ضمان ایجاد شده است. بر این اساس بقای ضمان باید استصحاب شود. در این حالت بر صاحب چاه ضمانی نیست هرچند چاه در تلف شدن تاثیر داشته.

در عرف جامعه در صورت اجتماع سبب و مباشر، تلف به مباشر اسناد داده می‌شود شرع نیز در این زمینه افراد را به عرف ارجاع می‌دهد بنابراین میتوان گفت در صورت اجتماع سبب و مباشر، مباشر ضامن حساب می‌شود.

اگرچه مباشر و سبب مساوی باشند؛ مثلا یک نفر از حیوانی نگهداری کند و دیگری سر حیوان را ببرد. بریدن سر مصداق ایجاد علت است. در این حالت به صاحب علت مباشر گفته می‌شود اما فردی که دست و پای حیوان را گرفته مولد مرگ محسوب نمی‌شود بلکه در تولید آن اثرگذار است؛ اما اگر فرد دست و پای حیوان را ببندد و آن حیوان نتواند غذا بخورد، و از گرسنگی بمیرد در مرگ او مقصر است.

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
موفقیت آمیز بود!

به زودی همکاران ما طی 72 ساعت آینده با شما تماس خواهند گرفت.